اشعار استقبال از محرم
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسين
گريست ابر خزان هم به باغ و راغ حسين
هزار و سيصد و اندي گذشت سال و هنوز
چو لاله بر دل خونين شيعه داغ حسين
به هر چمن که بتازد سموم باد خزان
زمانه ياد کند از خزانِ باغ حسين
هنوز ساقي عطشان کربلا گويي
کنار علقمه افتاده با اياغ حسين
اگر چراغ حسيني به خيمه شد خاموش
منوّر است مساجد به چلچراغ حسين
خدا به ناف? خلدش دماغ جان پُر داشت
که بوي خون نکند رخنه در دماغ حسين
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خداي
خداي را چه فروغي است در فراغ حسين
يزيد کو که ببيند به ناله قافله ها
گرفته از همه سوي جهان سراغ حسين
شاعر:محمد حسين شهريار
*********************
صداي دسته ي زنجيرزن، غمي در من
و شعله مي کشد اکنون جهنمي در من
شب است و از همه سو خيمه مي زند اندوه
که تا بنا شود از نو محرّمي در من
شبيه تکيه دلم بي قرار مي لرزد
و شعله مي کشد آواز مبهمي در من
صداي شعله ورِ يک سوار مي پيچد
و سايه روشنِ تبدارِ آدمي در من
شب است و از در و ديوار تکيه مي بارد
سکوت ممتدِ اندوهِ مبهمي در من
شاعر:مريم سقلاطوني
*********************
راه را باز نماييد...محرم آمد
دم بگيريد که هنگامه ي ماتم آمد
دست بر سينه نهاده...همه تعظيم کنيد
مادري دست به پهلو، کمري خم آمد
نوکران، سينه زنان، موي کنان، مويه کنيد
سر برهنه ز جنان حضرت خاتم آمد
امشبي را که شب درد دل با يار است
سفره ي دل بگشاييد محرم آمد
پيرهن مشکي ما حوله احرام عزاست
در حسينيه ارباب خدا هم آمد
چشم ما گريه کنان وصل به چشم زهراست
زين سبب سلسله ي اشک منظم آمد
بر سياهي عزا ديده ي ما روشن شد
بزم دلداگي يار فراهم آمد
روز محشر که همه خلق خدا حيرانند
رتبه ي زائر ارباب مقدم آمد
قدر بال مگسي اشک بشويد دل ما
قطره ايي پاک تر از چشمه ي زمزم آمد
عرضه بر دوست کنم نوکري يک ساله
که همه عشق خدا صاحب پرچم آمد
فاطمه منتظر آمدن ما بوده
لشگر گريه کنانِ شه عالم آمد
شاعر:قاسم نعمتي
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: استقبال از محرم
برچسبها: اشعار استقبال از محرم